آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۷۴۳۰
۰۹:۰۳

۱۴۰۴/۰۹/۲۵
برگی از خاطرات شفاهی؛

فیلم| عاشقانه‌های مادر و پسری

مادر بزرگوار شهید «محمد شنبول» روایت می‌کند: «وقتی محمد می‌خواست به جبهه برود گفت: «مادر جان دوست دارم بند‌های کفشم را ببندی که با رضایت کامل شما به جبهه بروم» بند‌های کفش را که بستم، گفت: «دکمه‌های پیراهنم را برایم ببند.» وقتی دکمه‌هایش را بستم، خودش را در بغلم انداخت و شروع کرد به گریه کردن، برای اولین بار اشک‌های او را دیدم.» در ادامه شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت می‌کنیم.


به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید «محمد شنبول» در بیست چهارم مرداد ماه سال ۱۳۴۷ در شهر مقاوم دزفول به دنیا آمد و شادی بخش جمع خانواده خود شد. وی پس از تجاوز دشمن بعثی به خاک ایران به جبهه رفت. در پنجم تیر ماه سال ۱۳۶۷ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. تربت پاکش در گلزار شهدای بهشت علی دزفول قرار دارد.

فیلم| عاشقانه‌های مادر و پسری

مادر شهید محمد شنبول می گوید: وقتی محمد می‌خواست به جبهه برود به من گفت: «مادر جان دوست دارم بند‌های کفشم را ببندی که با رضایت کامل شما به جبهه بروم» بند‌های کفش را که بستم، گفت: «دکمه‌های پیراهنم را برایم ببند.» وقتی دکمه‌هایش را بستم، خودش را در بغلم انداخت و شروع کرد به گریه کردن، برای اولین بار اشکهای او را دیدم.

پدرش آمد و با او هم خداحافظی کرد، وقتی رفت برگشت و نگاهم کرد، وقتی که رفت انگار تمام وجودم را با خود برد و من اصلا آرام و قرار نداشتم.

در ادامه شما را به تماشای قسمتی از این فیلم مصاحبه دعوت می‌کنیم.

کد ویدیو

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه